Web Analytics Made Easy - Statcounter

دلم گرفته بود و بسیار غم داشت، جایی برای تحمل نبود و طاقت از کف داده بودم. جایی را هم سراغ نداشتم که بروم آنجا و آرام شوم، همیشه مادرم میگفت درد دلت را به بنده هایش نگو، روزی جایی از همان‌ها برای زمین زدنت استفاده می‌کنند!

دور بنده هایش را خط بزرگی کشیدم، خودش هم که از آن بالا همیشه هوایم را داشته، اما آن روز عجیب و غریب فراموشش شده بودم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هرچه تقلا میکردم مرا نمیدید!

زبانم از شدت غم هایم خشکیده بود و لب هایم بهم چسبیده بود. نمیتوانستم حتی دهان باز کنم و فریادی از ته دلم رها کنم و بگویم خدایا این راه و رسمش نبود. اما فقط سکوت بود که بر روح و جانم می‌تاخت.

ساعت‌ها در خیابان راه رفتم بدون آنکه بدانم چقدر راه رفته ام و در کدام خیابان هستم.

ناگهان سرم را بالا گرفتم و چشمم به گنبد نورانی اش افتاد. درست نمیدانم آن لحظه چه شد و چه انقلابی در من اتفاق افتاد اما این نیم نگاه کوتاه، کار خودش را کرد و بغض دیرینه‌ای که داشت مرا خفه میکرد سر باز کرد!

فقط برای لحظه‌ای سرم را پایین انداختم و پشیمان از گمان بدی که به اوستا کریم برده بودم زیر لب زمزمه کردم: تو خدای مهربان منی که مرا هیچوقت فراموش نمیکند.

انگار تمام آن ساعت‌ها را خدا هم با من قدم میزد و مرا تا آن خیابان که به بهشت مشهدالرضا معروف است، همراهی میکرد...
نمیدانم چقدر طول کشید تا خودم را به حرم رساندم، اما رساندم و باری دیگر دردهایم را به گوشه ای از حرم امام رضایم (ع) سپردم و اشک ریختم و اشک ریختم.

بعد از گذر از تمام حادثه‌هایی که دردهایم برایم ساخته بودند، خنده ام گرفت؛ انگار خدا و امام رضا (ع) برایم نقشه آن پیاده روی جانانه را کشیده بودند تا دلتنگی‌ها و درد هایم را به سمت گنبد نورانی اش راهی کنند و اینگونه است که به او امام مهربانی ها می گویند.

آن شب در حرم امام مهربانم، عجیب پروانه شدم.

السلام و علیک یا علی بن موسی الرضا/ براساس واقعیت

باشگاه خبرنگاران جوان خراسان رضوی مشهد

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: چهارشنبه های امام رضایی حرم مطهر رضوی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۱۳۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خسرو حیدری بمب نقل و انتقالات را خنثی کرد

به گزارش ورزش سه، خسرو حیدری مدافع راست سابق استقلال از سال‌های دوران فوتبال خود صحبت کرد و اعتقاد دارد که حضور در سپاهان خاطره‌ای برای او بود که باعث شد پس از بازگشت به استقلال دیگر از این تیم جدا نشود و حتی در آخرین فصل حضور پیشنهاد تراکتور را رد کند تا در استقلال خداحافظی کند.

در ادامه نکاتی از سال‌های طولانی حضور او در استقلال و مسیر رسیدن به این تیم، جدایی از جمع آبی‌ها و خداحافظی در این تیم را مشاهده می‌کنید:

شروع دوران حرفه‌ای با ابومسلم

زمانی که جوانان استقلال بودم برای خدمت سربازی به مشهد رفتم و لیگ برتری شدن ما از فوتبال مشهد و ابومسلم بود و سرمربیگری ام هم از همین شهر شروع شدم، با توجه به اینکه خوشه طلایی داشت به مشهد منتقل می‌شد انگیزه ای شد به این تیم بروم، خاطرات خوبی همراه با جباری در مشهد دارم.

ماجرای بازگشت دیر هنگام به استقلال

من 18 سالم بودم که به ابومسلم رفتم و سربازی ام را تمام کردم، من اشتباه انتخابی داشتم و بعد از اتمام سربازی آقای قلعه نویی من را می‌خواست اما اشتباه کردم و رفتم پیکان، در آن سال فرزاد مجیدی دفاع راست استقلال بود، اگر میامدم احتمال حضور در جام جهانی 2006 هم بود، مشاورهای خوبی نداشتم و به پیکان رفتم و همان سال آن تیم سقوط کرد و به سختی رفتم پاس و 3 سال هم در این تیم بودم، 2 سال پاس تهران با مجید جلالی و دنیزلی کار کردم، چندسالی که دیر رفتم استقلال به دلیل این بود که مشاورهای خوبی نداشتم.

از پیوستن به سپاهان پیشمان شدم

خیلی دوست ندارم راجب یک سال حضور در سپاهان صحبت کنم، یکی از دلایلی که در استقلال خداحافظی کردم این بود که دوست داشتم خاطره حضور در سپاهان را از هواداران استقلال پاک کنم، وقتی به استقلال بازگشتم دیگر به تیم دیگری نرفتم، من از بچگی در استقلال بزرگ شدم و آن زمان هم جوان بودم که به تیم سپاهان منتقل شدم، بعد از اینکه رفتم سپاهان فهمیدم چقدر هواداران روی من حساس هستند، دو سال استثنایی در استقلال داشتم و نزدیک 18 پاس گل دادم که البته آرش خیلی‌هایش را گل نکرد (باخنده)!

بعد از اینکه رفتم سپاهان فهمیدم که اشتباه بزرگی کردم و بعد به استقلال بازگشتم و دیگر از این تیم جدا نشدم و در این تیم خداحافظی کردم.

رد پیشنهاد تراکتور برای حداحافظی در استقلال

سال 98 آخرین سالی بود که برای استقلال بازی کردم و بعد از آن تصمیم گرفتم که بازی نکنم که همون سال آقای زنوزی پیشنهاد حضور در تراکتور را به من داد اما دوست داشتم در استقلال از فوتبال خداحافظی کنم و چون دوست داشتم مربیگری کنم نمی‌خواستم تیم دیگری بروم، خیلی ها به من گفتند چرا اینقدر زود فوتبال را تمام کردی و به آنها گفتم از جوانان استقلال شروع کردم و دوست داشتم همانجا کارم را تموم کنم، این گارانتی هست که اگر از استقلال جدا شوی چند سال می‌توانی در تیم های دیگر خداحافظی کنی، با افرادی مثل علیرضا منصوریان مشورت کردم و خوشحالم که فوتبالم را در تیم محبوب کودکی‌ام تمام کردم.

دیگر خبرها

  • «لاپید»: اگر نخست‌وزیر بودم عملیات علیه رفح را لغو می‌کردم
  • توسعه و گردشگری از اهداف اصلی شهرداری بندرعباس است
  • بایدن: زمانی به دنبال خودکشی بودم + بشنوید
  • در اوج تجربه بودم/کاش زودتر می‌گفتند!
  • حماسه باشکوهی که شهید شیرودی رقم زد/در حد امکان وامدار تاریخ بودم
  • اوزونیدیس: به بازیکنانم گفته بودم صبر داشته باشند
  • قهرمانی مس رفسنجان در جام‌حذفی؟ نویدکیا: شانس‌مان را امتحان می‌کنیم!
  • جان تری: تلاش فرگوسن برای انتقالم باورنکردنی بود اما من عاشق چلسی شده بودم
  • ستاره WWE از ای جی استایلز به عنوان حریف رویایی نام برد
  • خسرو حیدری بمب نقل و انتقالات را خنثی کرد